مراسم عید نوروز
در روستای انامق آئین ها و مراسم عید نوروز با ورود به آخرین ماه سال اسفند ماه شروع می شود به طوری که از اول اسفند ماه زنان شروع به خانه تکانی می کنند . در روستای انامق درمیان چهار شنبه های آخر سال سه چهار شنبه معروف است که به چهار شنبه آخر سال (آخیر چر شنبه) وبه چهار شنبه قبل از آن(کوله چر شنبه) وبه چهار شنبه ما قبل کوله چرشنبه ،(قره چرشنبه) می گویند . دلیل نامگذاری این چهارشنبه ها بنا به بزرگان وریشسفیدان این است : 1- دلیل نامگذاری قره چرشنبه که در چهارشنبه مانده به آخر سال است به این دلیل می باشد که در این هفته و روز چون از کوه و صحرا برف ها ذوب می شوند وسیاهی سنگها و خاکها در کوه وبیابان نمایان می شوند به آن قره چرشنبه می گویند .2- ودلیل نامگذاری کوله چرشنبه همان یک چهارشنبه مانده به آخرسال می باشد این است که از این هفته و روز به بعد خرید عید با دقت و تلاش بیشتری شروع می شود و چون یک هفته مانده به چهارشنبه آخراست کوله چرشنبه یعنی چهارشنبه کوچک می گویند. 3- واما آخیرچرشنبه (چهارشنبه آخر) که در میان چهارشنبه ها از اهمیت بیشتری برخوردار است دارای آئین ها و مراسم زیادی می باشد . در چهارشنبه آخرسال همه خانواده قبل از صرف شام (سرشب)آتش روشن می کنند واز آتش این ور و اون ور می پرند ودر حالیکه می پرند شعر ((آتیل باتیل چرشنبه ،بختیم آچیل چرشنبه، بوئیل ددم اوینده ، گلن ایل اریم اوینده )) را می خوانند .
لازم به ذکراست که این مطلب را دخترها می گویند وپسرها فقط به گفتن ((آتیل باتیل چرشنبه ، بختیم آچیل چرشنبه )) می پردازند .
بعداز مراسم آتش روشن کردن به صرف شام می روند وبعداز شام پدر خانواده شروع به قاطی کردن آجیل های عید (که دراوایل همان هفته خریداری شده ) می پردازد واز آجیل های قاطی شده به چهار گوشه خانه مقدار کمی می اندازد تا صبح، مادر خانه هنگام نظافت آنرا برداشته وخورده وشاد باشد و سال شیرین را آغاز کند . بعداز این کارها خانواده هایی که عروس تازه نامزد کرده دارند وسایلی را بعنوان چرشنبه چرشنبه لیخ به خانه عروس می برند که این وسایل عبارتند از لباس و کفش ، طلا یا هر وسایل زنانه و کمی هم از غذای همان شام آخیرچرشنبه ومقداری آجیل قاطی شده .
واما درآخرین روز ازسال همه اهالی درعصر همان روز به سراغ قبر شهداء و مرده های خود می روند وهر خانواده ای یک قوطی خرما یا بیسکویت ویا کیک و حلوای محلیمی آورند و همه راباهم در یک جا جمع می کنند . اهالی روستا وقتی در کنار قبرستان باهم جمع می شوند ، قاری شروع به خواندن قران میکند وبعدازاتمام قرایت قران فاتحه به تمامی اموات فرستاده می شود . وبعداز آن تمامی وسایلی که توسط اهالی آورده شده (خرما،حلوا،بیسکویت،کیک) بین تمامی افراد حضور در قبرستان پخش می شود وبعداز اتمام پخش ، فاتحه ای به اموات کسانی که این وسلایل را آورده اند می فرستند . وبعداً هرکس سراغ اموات خودش می رود وبه صورت فردی یا تک به تک امواتش فاتحه می خواند . بعداز برگشتن از قبرستان در خانه منتظر می شوند تا موعد شام برسد . بعداز صرف شام ، پسر خانواده شروع پخش کردن عیدی بین عمه ها – دخترها ی ازدواج کرده خانواده می کند . لازم به ذکر است که عیدی عروس های تازه عقد کرده را دختر های خانه می برند . در آن شب چیزهایی که بعنوان عیدی می برند مانند چهارشنبه آخر سال می باشد که عبارتند از : آجیل – کمی از غذای آخرسال – واشیائی بعنوان کادو که می توان لوازم خانگی یا پوشاک باشد .
اخرین شب سال مصادف است با آئین (شال سالاَ ماخ) ، که این آئین خاص پسرها می باشد . پسرها یک کیسهخ یا شال را به داخل خانه همسایه ها و همه اهالی می اندازند و با تکان دادن آن خواستار عیدی می شوند وصاحب خانه بعنوان عیدی در داخل کیسه پول یا آجیل و تخم مرغ رنگ شده وغیره می گذارند .
در روستای انامق در همان شب آخر سال پسرهای نوجوان تک به تک در خانه ها را می زنند و با گفتن (( بایراملیغیز مبارک)) خواستار گرفتن عیدی می شوند و صاحب خانه به آنها پول یا تخم مرغ رنگ شده ویا جوراب عیدی می دهد وکاراین پسرها تا طلوع آفتاب ادامه می یابد و اگر بعد از طلوع آفتاب به در منزل کسی بروند صاحب خانه تمامی عیدی هایی که جمع کرده می گیرد و خودش یک عیدی می دهد .
اولین روز از سال جدید وقتی شروع می شود که هنگام صبح پدر خانواده پولی بعنوان (سفته) عیدی به تمامی اعضای خانواده می دهد واعتقاد براین است که اولین پولی که در روز اول سال گرفته می شود اگر دست شخص عیدی دهنده سبک باشد سال خوبی از نظر اقصادی برای وی خواهد بود واگر دست شخص عیدی دهنده سنگین باشد از نظر اقتصادی شخص عید گیرنده سال خوبی نخواهد داشت – باشروع شدن اولین روزها ازسال جدید، برای تبریک سال نو، کوچکترها به خانه بزرگان خانواده هایشان می روند وبعد بززگترها به خانه کوچکترها به عید دیدنی می روند و این عید دیدنی ها تا روز سیزده ادامه می یابد ولی زنهای روستا به قول قدیمی ها این عید دیدنی ها تا هنگام درو جو (آرپا بیچین) ادامه می دهند .
گردآورنده: رجب لطفی
مراسم عزاداری خاص امام حسین (ع) در روستای انامق
باتوجه به اینکه دو روستای انامق و محبوب آباد از توابع شهرستان مرند بوده و شهر مرند نیز یکی از شهرهای آذربایجان شرقی میباشد . لازم است مختصری از ورود اسلام به این منطقه توضیح داده و سپس به قدمت مراسمات عزاداری حسینی و زمان وعلت این عزاداریها در این دو روستا به اصطلاح خواهر(محبوب آباد) و برادر یعنی (انامق) بپردازیم به روایت تاریخ ، فتح آذربایجان به دست اعراب در جنگهای سالهای (18 تا 22 ه ق) بر می گردد آذربایجان تحت خلافت عربی اسلامی قرار گرفت وبه شهر های آذربایجان فرامانروایانی از طرف اعراب فرستاده شدند.
در مورد فرمانروایانی که به مرند فرستاده شده دو دیدگاه وجود دارد :
1-با توجه به اینکه فتح بلاد آذربایجان درزمان خلیفه دوم عمر ابن خطاب به وقوع پیوست کلیه فرمانروایانی که به شهرهای آذربایجان فرستاده شدند مذهبشان سنی بودند . اما برای منطقه مرند و نخجوان یک فرانروای مسلمان(شیعه مذهب)ازروی ناچاری فرستادندو فرمانروای شیعه مذهب مردم را با وصیا ت شجاعت ، عدالت و جوانمردیهای مولای خود حضرت علی (ع) آشنا نمود ومردم این منطقه را شیفته ای اهل بیت عصمت و طهارت کرده ومردم این منطقه را مسلمان شیعه مذهب به بار آورد ، ومذهب مردمان این منطقه از ابتدای ورود اسلام شیعه مذهب بوده و هست .
2- دیدگاه دوم در مورد مرند این است چون در زمان فتح آذربایجان مقاومتی از طرف مردم این منطقه صورت نمی گیرد فاتحان عرب ضرورتی نمی بینند که فرمانروایی به این منطقه بفرستند . اما زمانی حضرت علی (ع) به خلافت می رسد که در سال (36 ه ق) نمایند ه ای به نام (قیس بن سعید بن عباده ) به فرمانروایی مرند و نخجوان می فرستند و درنتیجه وجود نماینده ی حضرت علی (ع) در میان اهالی این منطقه مردم بیشتر با امام اول خویش آشنا شده ومذهب شیعه ای علوی را از ابتدای ورود اسلام پذیرفته واز اول شیعه مذهب بوده وهستند .همچنین نماینده ای در سال(40ه ق) از طرف امام حسین (ع) به نام عبداله بن مروان به فرمانروایی این منطقه (مرند و نخجوان) منصوب می شود و مردم بیش از پیش با اهل بیت عصمت و طهارت آشنا شدند . از جمله افرادی که همزمان با اهالی منطقه مرند مسلامانی را قبول نموده و مذهب تشیع را پذیرفته بودند مشکول بابا و همسر و فرزندانش (آی بابا و انامک) بودند . قبر بابا مشکول هم اکنون در قله کوهی که اسمش را از وی به عاریت گرفته است به نام کوه بابا مشکول قرار دارد .مشکول بابا همان پدر2 روستای آی بابا(ماه بابا اسم دخترش می باشد) و انامک (اسم پسرش می باشد) است . اسم اصلی وی بابا بود بنا به گفته ریشسفیدان و گذشتگان اهلی بابا پس از مسلمان شدن به سپاهیان حضرت علی (ع) می پیوندند ودر علی (ع) مسعولیت پرکردن مشگهای آب سپاهیان و رساندن آب به آنها را برعهده می گیرد وپس از بر گشتن از سپاه حضرت علی (ع) به وطن لقب مشکول بابا به خود می گیرد ونامش در طول تاریخ در زبانها و کتابها باقی می ماند .
باتوجه به اینکه یک فرد آگاه ودنیا دیده بود برای خود و فرزندانش ازگزند دشمنان در امان بمانند و خانواده خود را از محل زندگی قبلی خود که درست در کنار جاده ابریشم (یشجه) انامق که بیشتر اوقات مورد تاخت و تاز دشمنان و دزدان قرار می گرفت به محل سوق الجیشی که از دیدگاه رهگذران و دشمنان پنهان بود به محل فعلی این دو روستا نقل و مکان میکنندبرای اینکه محل زندگیشان از امنیت بیشتری برخوردار باشند پسر و نوه های پسریش رادر محل روستای انامق اسکان می دهد ، ودخترش ونوه های دخترش از جمله آقا بابا در محل قبلی (روبروی مسجد فعلی محبوب آباد) اسکان می دهد و خود مشکول بابا هم در سر قله کوه بابا مشکول مسقر می شود چون تنها محلی بود که اطراف منطقه این دوروستا کلاً از هر جهت تحت نظر قرار می گیرد به این دلیل به این دو روستا آی بابا (ماه بابا) و انامق(انامک) خواهر و برادر گفته اند . لازم به توضیح است دراثر گذشت زمان نامهای اصلی این دو روستا در حالت نوشتاری از (آی بابا به ماه بابا و محبوب آباد ) و(انامک به انه مه وانامق ) تغییر نام داده است . رفتن مشکول بابا و فرزندانش انامک ونوه اش آقا بابا برای بیعت وکمک به امام زمانش آقای امام حسین (ع) بنا به روایت گذشتگان وذکر تاریخ موقعی که امام حسین (ع) از مدینه به طرف مکه وکوفه حرکت کرد و بلاد شیعه نشین برای بیعت وکمک به طرف خود دعوت نمود چون مردم منطقه مرند شیعه مذهب بودند به این منطقه هم دعوت رسیده بود ، با توجه به طولانی بودن مسیر مردم با امکاناتی که داشتند آماده حرکت میشوند حتی ازقدیم سینه به سینه نقل شده است بعضی از افراد اسب نداشتند سوار برگاوهایشان شده و به طرف عراق حرکت می کنند اما متاسفانه زمانی که به نزدیکی کوفه می رسند با یک مصیبت بزرگ وناگوار مواجه میشوند وآن مصیبت ناگوار شهاد ت امام حسین (ع) و یاران امام بود ،در نتیجه مزار امام و شهدای کربلا را زیارت نموده و با حالت اندوه و عزا با پرچمهای سیاه وارد محل زندگیشان میشوند و ومردم منطقه را با آمارنها واهداف شهادت امامشان آشنا می کنند واز آن زمان همه ساله در ماهای محرم برای امامشان مراسم عزا می گیرند . اما به نظر می آید بابا مشکول و فرزندانش متاثر از دیگران وارد وطنشان می شوند وسه تا پرچم سیاه را درمحلهای : 1- قله کوه بابا مشکول که بعداً بنا به وصیت بابا وی را زیر علم حضرت حسین (ع) دفن کردند نصب نمودند ، 2- و دومین پرچم سیاه متبرک را درزیوه روستای انامق که بعداًپسر بابا مشکول را زیر این علم دفن نمودند نصب کردند ، 3- سومین پرچم سیاه متبرک را در محل قبلی ماه بابا که بعداً نوه ای بابا مشکول را زیر این علم دفن کردند نصصب نمودند لازم به توضیح است قبر بابا مشکول به علت واقع شدن در قله کوه هنوز هم به شکل اولی باقی مانده است اما قبرهای انامک وآقا بابا در اثر سیل وبلا یای طبیعی از بین رفته اند اما محل این پرچمهای حسینی پا برجا مانده اند و اهالی هر دو روستا برای این سه تا علم متبرک نذوراتی میکردند وخداوند هم به احترام حسین شهید در راهش قبول می نمود . ایجاد رسم عزای خاص حسینی ما بین این دو روستای خواهر و برادر در محرم هر سال برای اینکه مصیبت امام حسین (ع)و یاران او وراه و روش امام در مبارزه با ظلم و فساد از ذهنها پاک نشود ، گفتیم علمهای متبرک سیاه عزا را درسه نقطه نصب نمودند ، وعلاوه بر این یک رسم عزای جدیدی را درمیان این دو روستا ایجاد نمودند ، واین رسم عزا از آن زمان تا کنون به همت اهالی دو روستا پا برجا مانده و انشاالله پابرجا خواهد ماند .
رسم عزای حضرت امام حسین (ع) بدین شرح می باشد پس از سپری شدن عید قربان در محل میدان هردو روستا مراسم دسته عزای شاه حسین و وای حسین توسط جوانان هر دو روستا شروع می شد، و هرچه به ماه محرم نزدیکتر می شد این مراسمات رونق بیشتری بر خود می گرفت هنگام رسیدن ماه محرم زنان هردو روستا باکمک سایر اعضای خانواده یک خانه تکانی عزای حسینی انجام می دادند چون برای دادن احسان حسینی در هر خانه بدون استثنا در هردو روستا در روز هشتم محرم (در روستای ماه بابا) و در روزنهم محرم (درروستای انه مه)آماده می شوند .
اجرای مراسم بدین شرح می باشد:
کل آقایان اهالی روستا به اتفاق دسته های عزای سینه زنی وشاه حسین و وای حسین در روز هشتم محرم هرسال برای گرفتن عزای حسینی به اتفاق دسته های عزاداری روستای محبو آباد ، وارد این روستا می شوند و در ورودی رستا از طرف اهالی میزبان و دسته های عزاداری میزبان مورد استقبال قرار می گیرند ، ابتدا دسته عزای شاه حسین و وای حسین روستای مهمان با استقبال دسته ای میزبان به طرف میدان روستا حرکت می کنند ، وسپس دسته ای سینه زنی روستای میزبان برای پیشواز دسته ای سینه زنی مهمان روبروی هم قرار می گیرند و ریشسفیدان و روحانی هر دو روستا در جلوی دسته ای عزاداری می ایستند و پس از سلام گفتن وخوش آمد گوئی ، دستجات سینه زنی ، باحالت ورد، باز هم دسته سینه زن میهمان در جلو و دسته ای میزبان در پشت سر هم در حالت عزادازی با هم دیگر وارد میدان روستای میهمان می شوند پس از سینه زنی نوحه خوانی ، مراسم سینه زنی به پایان می رسد و عزاداران حسینی در مسجد جامع روستا جمع می شوند روحانی روستا میهمان برای موعظه و سخنرانی و ذکر مصائب امام حسین (ع) و یارانش بالای منبر می رود ، و پس از پایان مراسم مسجد ، میزبانان دنبال میهمان حسینی می گردند و بعضی وقتها مشاهده شده بعضی از اهالی میزبان بدون میهمان به خانه اش برگشته است و این یک حالت ناراحت کننده ای برای میزبان است چون نتوانسته از میهمان حسینی پذیرائی کند . و این عمل درست در روز نهم ماه محرم (تاسوعا) در روستای انامق تکرار می شود ودر روز دهم ماه محرم (عاشورا) اهالی خود هر روستا در محل روستای خود عزاداری و شبیه خوانی می کنند ،در گذشته نه چندان دور در روز یازده محرم دستجات سینه زنی هردو روستا به اتفاق هم به کنار قبر بابا مشکول می رفتند و در کنار علم سیاه حسینی بابا مشکول به سینه زنی و عزاداری می پرداختند .تا این عمل خویش وفاداریشان را به راه ورسم امامشان حضرت حسین (ع) که بابا مشکول در حفظ آن به فرزندانش توصیه کرده بود اعلام نمایند . در این جا این سوال مطرح است که چرا ابتدا اهالی روستای انامق به عزاداری به روستای محبوب آباد میروند و سپس اهالی روستای ماه بابا به روستای انه مه می روند ، دلیلش را بزرگان و ریشسفیدان این طور پاسخ می دهند ابتدا وظیفه برادر است به منزل خواهر برود صله ارحام کند سپس وظیفه خواهر است به منزل برادر برود ، چون انه مه برادر ماه بابا بود ، ابتدا اهالی ماه بابا و سپس اهالی انه مه به عنوان میزبان انتخاب شده اند .
گردآورنده: علی تقی پور
.: طراحی شده توسط نبی شکری :.
Nabi65@ymail.com
|